"در دیار نیلگون"



اینترنت شهر ما چند دقیقه پیش وصل شد.از صبح داشتم فکر میکردم یعنی امکان داره دیگه به اینترنت جهانى وصل نشیم ؟و در اون صورت چه اتفاقی میفته؟

والا اگه این اتفاق میفتاد تعجب نمیکردم.ولی ایا مردم تحمل پذیرشش رو داشتند؟؟

باری به هرجهت این مدت یه حق طبیعی و اساسی رو ازمون گرفته بودند و دوباره بهمون پس دادن.حالا هم دلیلی برای خوشحالی نیست.یادمون نمیره که هیچکس نبود توى این مدت تا این محدودیت رو با یه کلیک از سرمون برداره،اونم وقتی که خیلی ها تواناییش رو داشتند.تواناییش رو داشتند و فقط توی حرف کنارمون بودن و نه عمل !

 

به امید روزهای روشن

و شادی های عمیق و واقعى

 

 


یک عدد نیل هستم.پاکِ پاک.هیچ اثری از درد و خماری از روز شنبه تا کنون در من دیده نشده

اگه شما اذیت شدین بهتون تسلیت میگم.شما یک موتادید

از شوخی گذشته من یکى واقعا اذیت نشدم.خیلی وقته که ادمای واقعی زندگیم رو کنار خودم تحت هر شرایطی دارم و دایره ى ارتباطاتم خیلی محدود شده.فعالیت مجازیم،توی بلاگستان که خودتون میدونید چطوریه.اینستاگرام محدود.تلگرام و واتساپ محدود.واقعا چیزی اونجا انتظارم رو نمیکشه.البته دوستای مجازیم برام خیلی با ارزشن و دوستشون دارم.میدونم که نمیتونه این محدودیت ادامه داشته باشه،و اگه داشته باشه قطعا یه راهی برای دور زدنش پیدا میکنیم.همه باهم!

 

اگر از من بپرسید که این چند روز چطوری گذشت باید بگم که فکر میکنم از نظر احساسی احساس روزمره ی خیلیامون شبیه هم بود.

احساس خشم،غم،ناامیدی.احساس محدودیت.احساس اینکه تو کره ی شمالی دوم زندگی میکنم و نه از داخل و نه از خارج کسی به دادمون نمیرسه. و در نهایت حس خفقان.سکوت و نظاره کردن اخبار با نگرانی و بعضا با پوزخند!

هعی . چی بگم که نگفتنش بهتره ! همه چى ارومه ما خیلی خوشحالیم.ما عاشق مسئولان کشوریم که انقدر به فکر مردمند.انقدر میان مردمند و مشکلاتشون رو لمس میکنند.انقدر رفاه،شغل و درآمد ایجاد کردند.ازشون ممنونم که ما انقدر اینده ی کشورمون امیدواریم و انقدر همه چی ارومه و هممون خوشحالیم!

 

از نظر فردی این روزا اینطور گذشت که یه اتاق تی اساسی کردم.کلی کتاب تاریخی خوندم و کلی خوابیدم و خواب های عجیب غریب دیدم.سرکار بودم و کلی ماجرا تو پاساژ داشتم.کلی با هوای پاییزی صفا کردم و خوشحالم بخاطرِ اینکه پاییزه. هرچند روزای خیلی سختی داشتم از اولین روز پاییز و درگیر اتفاقات مختلف بودم ولی بازم خوشحالم ازینکه پاییزه.بخاطر هوای سرد،لباسای گرم،شومینه ى روشن،بخاطر خوردن اش رو بالکن خونه وقتی نم نمِ بارون میباره.بخاطر اینکه منتظرم ترشی های رو ایوون جا بیفته.بخاطر کوفته ها و فسنجون ها و همه ی غذاهایی که تو پاییز خوشمزه تر میشن :دی شکمو هم خودتونید :d

 

+خب شما چطورید؟بیاین یکم از خودتون و حال و هوای پاییزیتون واسم بگید.

++اینجا کسی هست که کتاب کهن دیارا رو خونده باشه؟اگه اره نظرتون راجب کتابش چیه؟

 

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ شخصی ابوالقاسم کریمی فتوبلاگ عکس و مکث هوشمند سازی کسب و کار Bussines Intallagence حجاب و عفاف idehmedia دکتر علی محمدی پور - با محوریت اقتصاد و صنعت (2) انشا در مورد ویروس کرونا شرکت تعاونی مسکن تلاشگران شهرداری بندرانزلی معماری نوین ایرانی حسام دانشگری